دوستی میاد و میگه من یک ایده دارم و میخوام برای این ایده یک سایت بزنم من هم با مشاوره ای که بهش میدم میگم این بیشتر به اپ نیاز داره تا سایت بعد هم دوستمون میگه چون من طراحی سایت بلدم میخوام سایت رو طراحی کنم. بعضی اوقات هم برعکس اتفاق میفته و ایده رو که میگن و من میگم به جای اپ به سایت نیاز دارین میگن آخه اپ باکلاس تره ما میخوایم اپ داشته باشیم.
من هم در جواب به این دوستان میگم آخه مگر کسی به خاطر کلاس ایده رو به فنا میده؟
تو این فایل میخوام در مورد این موضوع صحبت کنم. موضوع هم اینه که کِی اول سایت بزنیم بعد بریم سراغ اپ و یا کِی اول اپ بزنیم بعد بریم سراغ سایت و یا کِی هردو رو با هم بزنیم؟ و یا اینکه مگر فقط همین دوتاس؟ تو ایران امکاناتی وجود داره که تو کشور های دیگه به این طریق ازش استفاده نمیشه مثل اینستاگرام و تلگرام!
من تا جایی که مشاهده کردم تو هیچ جا دنیا مثل ایران از اینستاگرام به عنوان فروشگاه استفاده نمیشه .
پس ما اول اینجوری شروع میکنیم که اول چه ایده هایی نیاز به اپ داره بقیه میشن اول با سایت. و یا کدوم نیاز به کانال تلگرامی دارن و یا باید با اینستاگرام شروع کنند..
درمورد دنیای اپلیکیشن ها من یک نظر دارم و کاملا هم شخصی هست. دنیای اپ به اون قشنگی که مقاله ها میگن و تو دنیای اینترنت میبینین نیست. شاید شما هم اگر کتاب هنر شفا بخشیدن رو خونده باشید ممکنه این خطاهای شناختی در مورد اپ رو دیده باشید. همونطور که قبلا در موردش صحبت کردم شما فقط اپ های موفق جلو چشمتونه.
تو کتاب هنر شفا بخشیدن میگفت شما همیشه نوازندگان راک موفق رو میبینید و گورستان نوازندگان رو هیچ کس بهش سر نمیزنه.در برابر هر نوازنده راک و معروفی که شما میبینید ۱۰۰۰۰ نوازنده و یا خواننده شکست خورده هستند که هیچ مجله ای در موردش نمینویسن.
دچار این خطای شناختی نشین که فلان شرکت یا فلان سایت اپ زده ۱ میلیون یا ۲ میلیون نصب شده و منم بزنم همین مقدار نصب میشه . نه اینجوری نیست.
۳،۴ سال پیش یک اپ اومد به اسم آفتابه و تو اون سال شنیدم که تو چند ماه ۷۰ میلیون درامد داشتند. همه رفتن آفتابه بزنن ولی فقط همون یدونه بود! یا همین چند وقت پیش بازی کوییز اف کینگ اومد درآمد خیلی خوبی داشت و بعد از اون همه میخواستن یدونه کوییز اف کینگز بزنن. الزاما تو یکی شبیه اون بزنی و یا حتی بهتر از اون بزنی برنده نیستی ها.
یک نکته مهم که فراموش میشه اینه که نسبت اپ های نصب نشده و شکست خورده به اپ های دارای نصب چندهزارتایی رو بگیرید نسبت غیر قابل باور هست. شما عملا لیست کامل رو نمیبینید چون اپ هایی که کم نصب میشن بعد از چندماه حذف میشن.
همیشه تو سایتها و خبر ها و اینور اونور خبر از اپ های موفق میشنوید هیچ وقت در مورد اپ های غیر موفق نمیشنوید.
چندین هزار برنامه نویسی که برنامه میدن بیرون و هی دارن fail میکنند.
Fail کردن واژه ای است که من به جای شکست خوردن استفاده میکنم چون جناب استاد محمد رضا شعبانعلی تو یکی از فایل های صوتیشون گفتن که به جای واژه شکست واژه Fail بهتر است. دلیلش هم خیلی دلیل قشنگی بود. میگفتن که Fail در زبان انگلیسی از فال میاد و هر افتادنی یک بلند شدنی در کنارش هست مثلا شما میبینی که طرف افتاد منتظر میمونی که طرف بلند شه اما تو زبان فارسی وقتی میگیم چیزی شکست انتظار درست شدن ازش نداریم.
دوستی میاد و میگه من یک ایده دارم و میخوام برای این ایده یک سایت بزنم من هم با مشاوره ای که بهش میدم میگم این بیشتر به اپ نیاز داره تا سایت بعد هم دوستمون میگه چون من طراحی سایت بلدم میخوام سایت رو طراحی کنم. بعضی اوقات هم برعکس اتفاق میفته و ایده رو که میگن و من میگم به جای اپ به سایت نیاز دارین میگن آخه اپ باکلاس تره ما میخوایم اپ داشته باشیم.
من هم در جواب به این دوستان میگم آخه مگر کسی به خاطر کلاس ایده رو به فنا میده؟
تو این فایل میخوام در مورد این موضوع صحبت کنم. موضوع هم اینه که کِی اول سایت بزنیم بعد بریم سراغ اپ و یا کِی اول اپ بزنیم بعد بریم سراغ سایت و یا کِی هردو رو با هم بزنیم؟ و یا اینکه مگر فقط همین دوتاس؟ تو ایران امکاناتی وجود داره که تو کشور های دیگه به این طریق ازش استفاده نمیشه مثل اینستاگرام و تلگرام!
من تا جایی که مشاهده کردم تو هیچ جا دنیا مثل ایران از اینستاگرام به عنوان فروشگاه استفاده نمیشه .
پس ما اول اینجوری شروع میکنیم که اول چه ایده هایی نیاز به اپ داره بقیه میشن اول با سایت. و یا کدوم نیاز به کانال تلگرامی دارن و یا باید با اینستاگرام شروع کنند..
درمورد دنیای اپلیکیشن ها من یک نظر دارم و کاملا هم شخصی هست. دنیای اپ به اون قشنگی که مقاله ها میگن و تو دنیای اینترنت میبینین نیست. شاید شما هم اگر کتاب هنر شفا بخشیدن رو خونده باشید ممکنه این خطاهای شناختی در مورد اپ رو دیده باشید. همونطور که قبلا در موردش صحبت کردم شما فقط اپ های موفق جلو چشمتونه.
تو کتاب هنر شفا بخشیدن میگفت شما همیشه نوازندگان راک موفق رو میبینید و گورستان نوازندگان رو هیچ کس بهش سر نمیزنه.در برابر هر نوازنده راک و معروفی که شما میبینید ۱۰۰۰۰ نوازنده و یا خواننده شکست خورده هستند که هیچ مجله ای در موردش نمینویسن.
دچار این خطای شناختی نشین که فلان شرکت یا فلان سایت اپ زده ۱ میلیون یا ۲ میلیون نصب شده و منم بزنم همین مقدار نصب میشه . نه اینجوری نیست.
۳،۴ سال پیش یک اپ اومد به اسم آفتابه و تو اون سال شنیدم که تو چند ماه ۷۰ میلیون درامد داشتند. همه رفتن آفتابه بزنن ولی فقط همون یدونه بود! یا همین چند وقت پیش بازی کوییز اف کینگ اومد درآمد خیلی خوبی داشت و بعد از اون همه میخواستن یدونه کوییز اف کینگز بزنن. الزاما تو یکی شبیه اون بزنی و یا حتی بهتر از اون بزنی برنده نیستی ها.
یک نکته مهم که فراموش میشه اینه که نسبت اپ های نصب نشده و شکست خورده به اپ های دارای نصب چندهزارتایی رو بگیرید نسبت غیر قابل باور هست. شما عملا لیست کامل رو نمیبینید چون اپ هایی که کم نصب میشن بعد از چندماه حذف میشن.
همیشه تو سایتها و خبر ها و اینور اونور خبر از اپ های موفق میشنوید هیچ وقت در مورد اپ های غیر موفق نمیشنوید.
چندین هزار برنامه نویسی که برنامه میدن بیرون و هی دارن fail میکنند.
Fail کردن واژه ای است که من به جای شکست خوردن استفاده میکنم چون جناب استاد محمد رضا شعبانعلی تو یکی از فایل های صوتیشون گفتن که به جای واژه شکست واژه Fail بهتر است. دلیلش هم خیلی دلیل قشنگی بود. میگفتن که Fail در زبان انگلیسی از فال میاد و هر افتادنی یک بلند شدنی در کنارش هست مثلا شما میبینی که طرف افتاد منتظر میمونی که طرف بلند شه اما تو زبان فارسی وقتی میگیم چیزی شکست انتظار درست شدن ازش نداریم.
اپ نویش های ما Fail میکنن یک برنامه مینویسن و Fail میکنن و باز هم بلند میشن. بعد از اون به تجربیاتشون اضافه میشه و بعدی و بعدی و بعدی …
حالا تو این شرایط شما فکر میکنی اول باید اپ بنویسی؟ فرض میکنیم همه آمار و احتمالات رو برسی کردیم و باید اپ بنویسیم. تو این مورد چه زمانی باید ریسک اپ رو بپذیریم؟ وقتی که چیزی تو اپ باشه و توی سایت نباشه و تو ایده شما بهش نیاز باشه.
دقیقا مثل اسنپ. تا دوسال پیش همه میخواستن دیجیکالا بزنن ولی الان همه میخوان یه اپ مثل اسنپ بزنن. این امکانات اسنپ کاملا به اپلیکیشن نیاز داره. یا مثلا یک ایده داریم که مادرها یک اپ رو موبایل بچشون داشته باشن و بچه هرجا رفت متوجه بشن. این ایده به صورت کامل لوکیشن بیس هست و به اپ نیاز داره و طبیعتا نمیتونه سایت باشه. این ایده ذاتا اپ هست و اینجاس که میگیم باید اپ بنویسیم.
شرایط دیگه ای هم داریم؟ بله.
شرکتی هست که قدرتمند هست و پول کافی داره و میتونه برنامه نویس استخدام کنه و هم میتونه بره یه قرارداد خیلی خوب بنویسه با یک شرکت خیلی معروف ببنده.
این ایده نیاز به اپ نداره، اما چون قدرت داره و برند هستی باید علاوه بر سایت اپ تو هم فراهم باشه و تبلیغات هم داشته باشی و خیلی سنگین و وزین میای جلو میره. تو این موقعیت هم میگیم اپ رو همزمان با سایت بزنید.
به جز این ها من اغلب پیشنهاد میکنم که ایده با سایت باشه. به طور مثال برای فروشگاه اینترنتی همیشه میگم اول باید سایت بزنین.
طبق آماری که من توی سایت های خودم دارم نسبت خرید از اپ با سایت تو فروشگاه های اینترنتی ۱ به ۳ تا۱ به ۱۰ هست . یعنی اگر یک نرم افزار خیلی خوب نصب شده باشه و فروشگاه معروفی باشه به ازای ۳ خرید از سایت یک خرید از نرم افزار میشه. پس توصیه میکنیم اول سایت راه انداری بشه.
سایت مزیت هایی داره که اپ نداره. مثلا سایت که زدید میتونین از شبکه های اجتماعی بهش لینک بدین، از کانال تلگرام بهش لینک بدین، تو اس ام اس لینک سایت رو میتونین بزارین، روی سایت کانتر میتونین بزارید.
شما حتی اگر ایدتون اپ بیس باشه حتما باید یک سایت رو داشته باشید. پس عملا شما در ۹۵ درصد موارد سایت رو بزنید. مثلا تو سایت اسنپ که برید شما فقط یک درباره ما و یک تماس با ما و یک سری توضیحات خواهید دید و چیز خاص دیگه ای نمیخواد داشته باشه ولی در سایت فروشگاه محصولات میبینید و غیره …
سایت مزیت دیگه ای که داره اینه که سئو میشه و تو نتایج جستجو میاین بالا، پس مزیت های زیادی سایت نسبت به اپ داره.
یک سری حوزه ها هست که فقط مختص ایرانه که من اصلا توصیه میکنم سایت نزنین. مثلا میخواد پوشاک بزنه من هم میگم وقتی نه بودجه ای داری و هم رقبایی مثل دیجی استایل و مودیسه هست سایت زدن درست نیست. میتونی یک سایت بزنی و خودتو توش معرفی کنی اما وقتتو روش نزار. بعد همه رو ارجاع بده به اینستاگرام. این ایده نمیتونه همیشه درست باشه ولی زمانی که بودجه ای نیست بهترین راهه.
شما شاید بتونین سایت رو با سئو بیارین بالا و یا معرفیش کنید اما مشکلی که اپ ها داره اینه که نیاز به نصب داره.
من قبلا تو وبینار هم در موردش صحبت کردم یک مدل تبلیغاتی هست به اسم سی پی ای یا cost per action که میگه من به این کار ندارم که کجا تبلیغ میکنی یا چجوری! من به ازای هر نصب به تو مثلا ۵۰ هزار تومن میدم.
ایمیل شما نمایش داده نخواهد شده قسمت های ضروری با * مشخص شده اند.